با همان کلید واژه
اول نام تو آمد. انگار که تو را جستجو کرده باشم. انگار نامت را نوشته باشم و بعد
فکر کرده باشم و با تردید روی دکمه اینتر بزنم تا همه چیز برگردد. برگردد به عقب.
به وقتی که تصور میکردم هنوز همه چیز دارد کار میکند. همه چیز مثل دوست داشتن من. مثل بودن من در تو. خب
برای من از دست دادن تو، تمام شدن من بود. هنوز رد تمام شدنم هست. هنوز جای از دست
دادن تو درد میکند. این را بلند بگویم هر روز توی
آینه یا توی مواجه با اینتر زدن کلید واژهای که دیگر تو نیستی، فرق نمیکند. توی قرارهای دو نفره بیربط یا
توی هیاهوی دوستانه یا حتا شلوغی مترو و اتوبوس بی آر تی هم. انگار زن تمام شدهای
باشم که راه افتاده تکههایش را جمع میکند از دور و اطراف زندگی و هر بار نام
تو تکههایش را جابه جا کند.
هنوزم اذیتی؟کاش زمان چیز کنه زودتر اگه اذیتی
پاسخحذفما خود نمیرویم دوان در قفای کس آن میبرد که ما به کمند وی اندریم