شنبه، اسفند ۱۲، ۱۳۹۱

چهره آبی ات پیدا نیست...


صبح امروز به ریز آشغالهای زیر تخت، برگهای ریخته شده در پاسیو، خاکهای روی میز و ظرف های به هم ریخته درکابینت آشپزخانه  و حتا به این هوای ابری گفتم ممنونتان که تحملم می کنید.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر