رنگ آشنای چهره اتپیدا نیست........
آن ها حق داشتند كه بگذارند عشق در كتابها بماند...شايد عشق توان زيستن در جايي ديگر را نداشته باشد.
...آی عشق
آي عشقكه رفت و باز نيامد...
گرديد و گرديدچرخيد و چرخيد و چه بد افتاد تاس ما يار مي خواستيم دار شد نصيب ما پ ن عشق مرد آن گاه كه برادر /برادر را كشت
...و گاه عشق و عاشقی نه تنها پایگاهی نیست بلکه جانکاهی هست/ پیروز باشی
هر روز از زندگي چيزي جز يك دروغ نيست آپ شد خاموش مثل سنگ قبر
رنگ آشنای چهره ات
پاسخ دادنحذفپیدا نیست........
آن ها حق داشتند كه بگذارند عشق در كتابها بماند...شايد عشق توان زيستن در جايي ديگر را نداشته باشد.
پاسخ دادنحذف...آی عشق
پاسخ دادنحذفآي عشق
پاسخ دادنحذفكه رفت و باز نيامد...
گرديد و گرديد
پاسخ دادنحذفچرخيد و چرخيد
و چه بد افتاد تاس ما
يار مي خواستيم
دار شد نصيب ما
پ ن
عشق مرد آن گاه كه برادر /برادر را كشت
...و گاه عشق و عاشقی نه تنها پایگاهی نیست بلکه جانکاهی هست/ پیروز باشی
پاسخ دادنحذفهر روز از زندگي چيزي جز يك دروغ نيست
پاسخ دادنحذفآپ شد
خاموش مثل سنگ قبر