جمعه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۹

بعضی آدمها...

بعضی آدمها نیاز دارند بلند سوگواری کنند. بعضی آدمها رو به کمد لباسشان می ایستند؛ مدتها، شاید لباس مناسب برای عزا بیابند. بعضی آدمها تمام مسیر بارانی با خود مرور می کنند صدای نازنینی که دیگر ندارند را. بعضی آدمها وقتی کسی در آغوششان زار می زند، چیزی ندارند که بگویند. بعضی آدمها دوستانی دارند که بهار این سرزمین را نخواهند دید. بعضی آدمها که سنشان آنقدر نیست که مرگ را مزه کنند هی مواجه می شوند با آن و هی زهر می شود طعم دهانشان. بعضی آدمها ساعتها زیر باران بهاری قدم می زنند تا تلخی غروب جمعه شان را باران بشورد و ببرد. بعضی آدمها شب وقتی بر می گردند گزارش می نویسند اینجا با صدای بلند . بعضی آدمها...

۸ نظر:

  1. و به آواز قناری ها
    که به اندازه ی یک پنجره می خوانند ...

    پاسخ دادنحذف
  2. و چه دنياي عجيبي ست دنياي ما آدم ها...

    پاسخ دادنحذف
  3. من معجونی از همین آدمهام.
    برخی مواردی که گفتی در موردم صدق میکنه و برخی نه..

    پاسخ دادنحذف
  4. بعضی آدمها هم فقط گریه می کنند ...

    پاسخ دادنحذف
  5. مگر چند بار به دنیا آمدیم که اینهمه میمیریم؟...

    پاسخ دادنحذف
  6. سلام.ممنون که یادتون بود. دیروز دکتر بودم گفت هنوز زوده یه چند روز دیگه باید باشه.

    پاسخ دادنحذف
  7. سرزمين قديسان باكره بود
    روزگارمان...!

    پاسخ دادنحذف
  8. سلام وبلاگ خوبی دارید
    ممنون میشم به منم سر بزنید

    پاسخ دادنحذف