جمعه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۸

یک سئوال

یک سئوال چگونه با این دل که هی کش می آید این روزها، هر روز، یک سال، هر سال تکرار ... می توان دلتنگ نبود؟ چگونه می توان از این روزها که بی نصیبی از تابستان، به استقبال پاییز می رود سر نرفت؟
طعنه ای نمی زنم رفیق روزگاران دور! می دانم تنها یادت نیست...

۲ نظر:

  1. فروغ دلم گرفت ...
    تابستانمان گذشت . تابستانمان سردتر از زمستان بود !

    پاسخ دادنحذف
  2. همان بهتر بود می گفتی یک سئوال بی جواب؟؟

    مجتبی ح

    پاسخ دادنحذف