لیست کارهایش بیش از آن است که به روی کاغذ بیاید، بیش از آن که به یادش بیاورد می تواند جور دیگری باشد. بیش از آنکه جایی کنار بزرگان برایش خالی کند، بیش از آنکه مطالبهای داشته باشد و خودش را به خاطر بیاورد. بیش از آن که...
لیست کارهایش را جایی نمی نویسد از بر کرده این شیفتهای کاری چندگانه را. نمی نویسد تا فراموش کند آنچه از قِبَل این کارها به دست می آورد و آنچه در گیر و دار آن از کف می دهد. فراموش کند برای دستمزدی که مزد رنج دستهایش هست و نیست چگونه با هستیش معامله میکند.
کارهایش... در کنار لیست کارهای ننوشته اش یک چیز هست که همه خوب به یاد دارند و به یادش میآورند: او یک زن است، یک همسر، یک مادر، یک کارگر، یک ...
کارهایش هرگز لیست نمی شود.
زن و كارگر
پاسخحذفچرا زنان ما كارگر بودند...؟
تلاض ما این است که روزی بتوانیم به میل خود و از ته دل بخندیم
پاسخحذفوقتی از توبه عنوان یک فاعل یا مفعول استفاده می کنم هیچ وقت یک انسان را در نظر ندارم ...
جمله ماقبل آخر یک زن..یک همسر ...یک...
شعر مرضیه را بیاد می اندازد