سه‌شنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۸

زنی که نامش کارگر بود...

لیست کارهایش بیش از آن است که به روی کاغذ بیاید، بیش از آن که به یادش بیاورد می تواند جور دیگری باشد. بیش از آنکه جایی کنار بزرگان برایش خالی کند، بیش از آنکه مطالبه­ای داشته باشد و خودش را به خاطر بیاورد. بیش از آن که...
لیست کارهایش را جایی نمی نویسد از بر کرده این شیفتهای کاری چندگانه را. نمی نویسد تا فراموش کند آنچه از قِبَل این کارها به دست می آورد و آنچه در گیر و دار آن از کف می دهد. فراموش کند برای دستمزدی که مزد رنج دستهایش هست و نیست چگونه با هستیش معامله می­کند.
کارهایش... در کنار لیست کارهای ننوشته اش یک چیز هست که همه خوب به یاد دارند و به یادش می­آورند: او یک زن است، یک همسر، یک مادر، یک کارگر، یک ...
کارهایش هرگز لیست نمی شود.

۲ نظر:

  1. زن و كارگر
    چرا زنان ما كارگر بودند...؟

    پاسخحذف
  2. تلاض ما این است که روزی بتوانیم به میل خود و از ته دل بخندیم
    وقتی از توبه عنوان یک فاعل یا مفعول استفاده می کنم هیچ وقت یک انسان را در نظر ندارم ...
    جمله ماقبل آخر یک زن..یک همسر ...یک...
    شعر مرضیه را بیاد می اندازد

    پاسخحذف