چهارشنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۹۴

در راه که میآمدی بهار را ندیدی؟

در عرض یک هفته دو فیلم درباره جنبش حق رای زنان دیدم. هر دو فیلم یک دیالوگ ثابتی داشت. دو زن مبارز در میانه راه به هم می‌رسند وقتی له و بی‌پناه و ناامیدند؛ یکی بغض می‌کند و جوری که نگاهش به آن یکی گره نخورد می‌گوید: خسته شدم. دیگه خسته شدم.

بعد فیلم داشتم فکر می‌کردم چند بار این سکانس را بازی کرده‌ام؟ یادم نیامد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر