سه‌شنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۸

...

می خواستم تشکر کنم از به تصویر کشیدنت! گفتم : من یک تشکر بزرگ به شما بدهکارم! شما لحظاتی رو با دوربین ثبت کردین که من اشتباهی نبودم! بغضی راه گلویم را گرفته بود ...

باورش چندان سخت نیست! گفت مرگت کمر او را هم شکست، بی آنکه ببینتت، بشناستت و حتی جواب کی؟کجا و چرا را بداند!

۵ نظر:

  1. چه قدر تلخ شدیم فروغ. دستهامان به نوشتن با اندوه میرود انگار.

    پاسخحذف
  2. مسافر گفت:

    نشانی‌های باران را اگر داری

    به باران نامه‌ای بنویس

    پاسخحذف
  3. هی فروغ... چیه که ذهد آدمو از کی، کجا، چه طور... می کنه...

    پاسخحذف
  4. آدرس وبلاگم عوض شده عزیز! هر چند که ری دایرکت کردم ولی چون از اون وقت بهم سری نزدی گفتم شاید بی خبری هنوز!

    پاسخحذف