جمعه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۸

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟


در 97 یک بار همه اعتمادم به ادم‌ها ترک خورد اما به روی خودم نیاوردم. «این حق من نیست...» اولین واکنشم بود. بعد از کنکاش‌ها نوک پیکان به سمت خودم بود پس سعی کردم با موم و عسل و چسب‌های طبیعی مرهمشان باشم که برگردم به روال عادی زندگیم. سال نو هنوز نیامده ترک‌های عمیق‌تری بر اعتمادهای ساخته شده زندگیم زده که فکر می‌کنم کی و کجا می‌توانم از عهده ترمیمم بربیایم. کی می‌توانم لبخند به لب، از مرز خودم بگذرم.
جای زخم‌های سالیانم، جای تنهایی همیشه‌ام، جای کبودی‌هایی که با هر ضربه دوباره یادآوری می‌شوند، تیر می‌کشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر