حالا دیگر مطمئنم همه چیز می توانست جور دیگری باشد. همان دی ماه را می گویم. دی ماه سال خشکسالی همان دی ماهی که برف نداشت! همان دی ماهی که تو با آن رفتی .
این اطمینان من چه دردی را دوا می کند وقتی که دیگر نیستی و من یک سال است که ناله می کنم برای نبودنت! همین دی ماه، نبودنت یک سال میشود همین دی ماهی که مطمئنم می کند همه چیز می توانست جور دیگری باشد حتی نبودنت...
باید صبور بود وجای خالیش را یک جوری پر کرد ... می دانم در گفتن ظاهرا ساده است ولی عملا وحشتناااک.
پاسخحذفبايد جور ديگري ميشد اما...
پاسخحذفگاه آنچنان می شود که نباید بشود و ما چاره ای جز قبول آن نداریم و چه سخت است پذیرفتن / پیروز باشی
پاسخحذفو انگار فرصت ها فقط براي از دست رفتن اند!
پاسخحذفحتی نبودنت ...
پاسخحذف:)