جمعه، دی ۰۴، ۱۳۸۸

در سوگ یک ساله

حالا دیگر مطمئنم همه چیز می توانست جور دیگری باشد. همان دی ماه را می گویم. دی ماه سال خشکسالی همان دی ماهی که برف نداشت! همان دی ماهی که تو با آن رفتی .

این اطمینان من چه دردی را دوا می کند وقتی که دیگر نیستی و من یک سال است که ناله می کنم برای نبودنت! همین دی ماه، نبودنت یک سال میشود همین دی ماهی که مطمئنم می کند همه چیز می توانست جور دیگری باشد حتی نبودنت...

۵ نظر:

  1. باید صبور بود وجای خالیش را یک جوری پر کرد ... می دانم در گفتن ظاهرا ساده است ولی عملا وحشتناااک.

    پاسخ دادنحذف
  2. بايد جور ديگري ميشد اما...

    پاسخ دادنحذف
  3. گاه آنچنان می شود که نباید بشود و ما چاره ای جز قبول آن نداریم و چه سخت است پذیرفتن / پیروز باشی

    پاسخ دادنحذف
  4. و انگار فرصت ها فقط براي از دست رفتن اند!

    پاسخ دادنحذف