اگر شرایط عادی بود و
من در ماراتن نفسگیر گیر نکرده بودم احتمالا اتفاق مهمی افتاده بود که شروع دورهی
جدیدی در زندگیم را نوید میداد. دورهای که بعد از برخاستن و لباس تکاندن، آستین
بالا زدن و کار و کار و کار است. اما حالا میخواهم تنها اینجا، که تاریخ امن من
است، ثبتش کنم و برای روزهای پیش رو رویا ببافم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر