پف صورت
زن بیشتر شده بود. حالا من هم صورت او را از برم. دیشب حوصله داشت. به همه ورمهای
گرم و سنگین قبل دست کشید. دست را از بالای زانوها برد تا مچ پا و برگرداند. من به
سقف خیره بودم. زن نبود ورم زانوهایم را هنوز باور ندارد. اصرار دارد چندبار رویش دست
بکشد. گفت تنت نجیب است. تنِ خستهی نجیبم سالها درد را مثل جنین ماندگاری در خودش
این طرف و آن طرف میبرد.
تن ِ خستهی نجیبم دیگر به راه ِ ناهموار رفته نگاه نمیکند؛
بارش را زمین گذاشته، دست چپش را قلاب کرده دور کمرش، دست راستش را سایبان چشمهایش
و راه ِ پیش رو را دید میزند.
چند ماه
بعد من 30 ساله میشوم و تنِ نجیبم بعد از گذر نیمه عمرش، اولین اسفند بدون درد را
میگذراند.
انقدر نبودی داشتم نگران میشدم.نظرت چیه دو روز در هفته رو تنظیم کنیم اون روزا غمگین باشیم؟این جوری چیز میشی تو
پاسخحذفهمه را دکان شکسته ره خواب و خور ببسته به امید آن نشسته که ز گوشهای درآیی
پاسخحذفبه امید کس چه باشی که تویی امید عالم تو به گوش می چه باشی که تویی می عطایی