1.
حسین می گوید: مرگ با گازگرفتگی خیلی آرومه! با تردید نگاهش می کنم. شبهای زیادی با حس خفگی بیدار می شدم می گفتند برای تنهایی است اما می دانی تنهایی نمی تواند همچنان دردی برایت به بار بیاورد!
2.
می نویسد: فردا تولد سپیده است. می نویسم: فردا تولد سپیده است اما سپیده نیست! این را مهسا چند بار می گوید! این شهر بی سپیده یک آذر دلمرده دارد که هشتمین روزش به نام سپیده است.
حسین می گوید: مرگ با گازگرفتگی خیلی آرومه! با تردید نگاهش می کنم. شبهای زیادی با حس خفگی بیدار می شدم می گفتند برای تنهایی است اما می دانی تنهایی نمی تواند همچنان دردی برایت به بار بیاورد!
2.
می نویسد: فردا تولد سپیده است. می نویسم: فردا تولد سپیده است اما سپیده نیست! این را مهسا چند بار می گوید! این شهر بی سپیده یک آذر دلمرده دارد که هشتمین روزش به نام سپیده است.
...و همان یادش که بماند ، 8آذر ،غمگینی را می سپارد و میرود/پیروز باشی
پاسخحذف...و همان یادش که بماند ، 8آذر ،غمگینی را می سپارد و میرود/پیروز باشی
پاسخحذفاما سپيده نيست!
پاسخحذف