حاجی وهاب پارسال مرد. همه از چشمهایش می
ترسیدند. می گفتند غریبه و آشنا نمی کند. همین که از کسی تعریف کند، از پا می
اندازدش. می گفتند پسر تکذبان که از بالای یک ساختمان نیمه کاره افتاده و بعد یک
هفته مرده بود، کارچشمهای اوست . همه
پشت بند خدا بیامرز به چشمهای گیرایش اشاره می کردند. حاجی وهاب 90 سال داشت وقتی
مرد و حاج آقا پدربزرگم، که همسن اوست، اصرار داشت از بدذاتی اش مرده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر